فرهنگی و هنری

فیلم کوتاه علیه کلیشه‌ها/ نه قهرمان، نه شر مطلق؛ سینمای کوتاه مرز انتخاب‌های جسورانه است

به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، در این جلسه، فیلم‌های کوتاه «اهلی» ساخته نیما عبدالعظیمی، «ژیله‌مو» ساخته زیور حجتی، «خانه ماه» ساخته حمیدرضا مقصودی داغداری از ایران و فیلم کوتاه «لطفا پشت خط بمانید» ساخته تام سی دینگ از مالزی روی پرده رفت و در ادامه، آرمان اسدی، همراه با مهرداد سلیمانی به‌عنوان میزبان برنامه با کارگردانان این آثار به گفت‌وگو نشستند.

«اهلی»؛ پرداختن به فولکلور منطقه نقطه قوت فیلم
نیما عبدالعظیمی، کارگردان فیلم، در ابتدای نشست با اشاره به جایگاه «اهلی» در کارنامه‌اش گفت: اهلی دومین فیلم من است و پیش از آن فیلم چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم را ساخته بودم. این قصه برگرفته از یک افسانه فولکلور کردی به نام «مردزمه» است.

او با توضیح ریشه‌های داستان افزود: داستان اهلی به نوعی یک قصیده بومی است که سینه‌به‌سینه به ما رسیده است. روایت «مردآزما» در فرهنگ‌های مختلف وجود دارد؛ داستانی درباره حیوانی جادویی که در جاده‌ای تاریک و خلوت بر سر راه انسان‌ها ظاهر می‌شود. این قصه در فرهنگ‌های گوناگون دیده می‌شود، اما جذابیت آن برای من این بود که می‌توانست یک داستان بومی را مدرن و امروزی کند؛ به نوعی با یک ژانر بومی مواجه هستیم.

عبدالعظیمی درباره ماهیت موجود فیلم توضیح داد: با موجودی نصف انسان و نصف حیوان روبه‌رو هستیم که در میانه یک طلسم قرار دارد؛ طلسمی که اگر از او کنده شود، به وضعیت دیگری می‌رسد. ما به این شخصیت نوعی ماهیت غول چراغ جادو هم دادیم.

او با نگاهی به تجربه شخصی خود در زمان ساخت فیلم گفت: سه سال پیش که این فیلم را ساختم ۲۲ سال داشتم. امروز دیگر آن‌قدرها این فیلم را دوست ندارم و ترجیح می‌دهم فیلمی بسازم که باگ‌های این کار را جبران کند. اگر به گذشته برگردم، از نظر کارگردانی بهتر عمل می‌کنم؛ از پلان‌های حرکتی بیشتری استفاده می‌کردم و در پرداخت شخصیت کله‌بز که نیمی حیوان و نیمی انسان است تمرکز بیشتری می‌گذاشتم. در مجموع شاید ۵۰ تا ۶۰ درصد ایده‌آل ذهنی‌ام در این فیلم محقق شده است.

در ادامه نشست، مهرداد سلیمانی، مجری برنامه، با تمجید از نیما عبدالظیمی اظهار کرد: به نظر من شما استعداد بالایی دارید و در دومین فیلم‌تان هم بسیار درخشان ظاهر شدید. من فیلم را دوست داشتم و در دنیای فیلم کوتاه، «اهلی» اثری قابل تأمل است.

آرمان اسدی، منتقد سینما، در تحلیل فیلم گفت: فیلم کوتاه «اهلی» در ژانری ساخته شده که در سینمای ایران کمتر به آن پرداخته شده است. دلیلش هم این است که ورود به چنین ژانرهایی نیازمند نوعی پشتیبانی خاص است. با این حال، نورپردازی، لوکیشن‌های خلوت و فضای شبانه فیلم، همگی عناصری هستند که دست به دست هم داده‌اند تا فیلم در ژانری معلق، بین فانتزی و رئالیسم جادویی، موفق عمل کند.

او با اشاره به استفاده از ادبیات فولکلور افزود: پرداختن به فولک منطقه و ادبیات اساطیری، چه کهن و چه بومی، مانند داستان «مردزمه»، از نقاط قابل توجه فیلم است. این‌که شخصیت اصلی چگونه با تبدیل شدن به یک موجود نیمه‌انسان و نیمه‌حیوان مواجه می‌شود و چندان متعجب نمی‌شود، با یک پیش‌فرض قابل توضیح است و آن مفهوم «گروتسک» است؛ یعنی عبور عادی از کنار یک امر خارق‌العاده. مشابه این نگاه را می‌توان در آثاری مثل در انتظار گودو دید؛ جایی که انتظار برای نجات‌دهنده به امری عادی تبدیل شده است.

اسدی ادامه داد: در داستان «اهلی» با عناصری روبه‌رو هستیم که در نگاه اول با هم سازگار نیستند، اما این موضوع الزاماً ضعف اثر نیست. وقتی با پیش‌فرض گروتسک و ژانری نزدیک به شبه‌رئالیسم جادویی مواجه هستیم، متوجه می‌شویم که همه‌چیز در یک دنیای وارونه جریان دارد. در این دنیای وارونه، عجیب نیست که شخصیت اصلی با وجود ترس، به‌راحتی با موجودی که نیمی انسان و نیمی حیوان است صحبت کند. البته حتی در این دنیای وارونه هم باید منطق درونی آن جهان چارچوب‌گذاری شود.

این منتقد با اشاره به شخصیت‌پردازی‌ها گفت: بازیگر زن فیلم بسیار منفعل است. اگر نگاه منطقه‌ای داشته باشیم، کردستان میان دو سوی آزادی و محدودیت قرار دارد؛ اقلیمی که همان‌قدر که آزاد است، همان‌قدر هم زن در آن محدود می‌شود.
او درباره قهرمان داستان افزود: افشین، شخصیت اصلی، قهرمان نیست؛ او انسانی معمولی است که با تمام خواسته‌های انسانی‌اش ترجیح می‌دهد به هر شکل ممکن کنار عشقش بماند.

اسدی در پایان به مضمون مرگ و بازگشت در فیلم اشاره کرد و گفت: ایده بازگشت از دنیای مردگان، با نحوه رقم خوردن داستان، ابتکار خوبی است. رفتن از «خوی انسانی» به «خوی حیوانی» نوعی مرگ است؛ مرگی که می‌تواند برای یک انسان رخ دهد. در این فیلم، گرفتن اصالت انسانی از شخصیت اصلی گویی همان رفتن به دنیای مردگان تلقی می‌شود.

«ژیله‌مو» و آزمون باورپذیری یک تصمیم
زیور حجتی، کارگردان «ژیله‌مو»، در ابتدای نشست با اشاره به سابقه فعالیت خود گفت: ژیله‌مو پنجمین اثر من است و حدود ۱۴ سال است که در این حوزه فعالیت می‌کنم. حدود ۷۰ درصد آنچه در ذهن داشتم، در فیلم کوتاه اجرا شد. شرایط تولید بسیار سخت بود؛ به‌ویژه به دلیل جغرافیای انتخاب‌شده و شرایط دشوار کوهستانی.

او ادامه داد: هرچه زمان می‌گذرد، منصفانه‌تر به فیلم نگاه می‌کنم. این اثر برای من تجربه‌ای ارزشمند بود. اگر دوباره آن را می‌ساختم، شاید در روایت با جزئیات بیشتری مواجه می‌شدم و زمان بیشتری برای پرداخت داستان صرف می‌کردم، اما از نظر اجرا و پرداخت کلی راضی هستم. «ژیله‌مو» این ظرفیت را داشت که با خودنمایی کارگردان در اجرا همراه باشد، اما ترجیح دادم روایتی ساده و بدون هیاهو را در فضایی سخت ارائه دهم و بسیار آرام، حس و دنیای شخصیت را به مخاطب منتقل کنم.

او درباره عنوان فیلم توضیح داد: ژیله‌مو یک اصطلاح کُردی به معنای آتش زیر خاکستر است و نشان‌دهنده کینه‌ای است که شخصیت اصلی فیلم سال‌هاست از رقیب خود به دل دارد.

حجتی همچنین با بیان اینکه مخاطب در «ژیله‌مو» با نوجوانی روبه‌رو می‌شود که سال‌ها در کشتی از رقیب خود شکست خورده است، گفت: این نوجوان در روند فیلم با یک دوراهی اخلاقی مواجه می‌شود که برای او موقعیتی تازه و تعیین‌کننده است و از آنجا که شخصیت‌ها نوجوان هستند، تردیدها و تصمیم‌های ناشیانه آن‌ها برای من قابل تعریف بود. اگر امروز این فیلم را می‌ساختم، برای روایت و فیلمنامه با جزئیات بیشتری کار می‌کردم.

در ادامه نشست، آرمان اسدی، منتقد سینما، با اشاره به دشواری نگارش آثار رئالیستی بیان کرد: سخت‌ترین نوع نوشتن، نوشتن رئال است. فیلم با یک فضای قابل لمس، تقابل دو کشتی‌گیر و اتفاقاتی که رخ می‌دهد، ظاهراً داستانی خطی دارد که در نقطه‌ای به اوج می‌رسد. این تصور وجود دارد که اگر داستان خطی باشد، فیلم دچار ضعف است، در حالی که وقتی با ماده خام سینما کار می‌کنیم، اینجاست که دوربین نقش اصلی خود را ایفا می‌کند.

او ادامه داد: فیلم بدون دیالوگ‌های اضافه و با جای‌گذاری درست دوربین، مفهوم را منتقل می‌کند. در ابتدای فیلم، دوربین روی سگی تمرکز دارد که همراه شخصیت‌ها حرکت می‌کند، اما زمانی که شاهو (شخصیت اصلی داستان) دچار تردید می‌شود و دور می‌زند، دیگر اثری از سگ نمی‌بینیم. در لحظه‌ای که شخصیت میان راه درست و نادرست قرار می‌گیرد و بغض و کینه او را فرا می‌گیرد، سگ دیگر همراهی‌اش نمی‌کند و من این اشاره غیر مستقیم را دوست داشتم.

اسدی با اشاره به شخصیت‌پردازی فیلم گفت: شخصیت اصلی دارای ریزه‌پرداخت‌هایی است که می‌تواند ما را به او نزدیک کند، اما چالش میان دو کشتی‌گیر آن‌چنان که باید برای مخاطب ملموس نمی‌شود و همین موضوع باعث می‌شود درک کینه شخصیت برای ما کامل نباشد.
او در عین حال تأکید کرد: هیچ صحنه اضافه‌ای در فیلم وجود ندارد. حتی نحوه راه رفتن شخصیت‌ها به‌خوبی پرداخت شده و موسیقی پایانی نیز به بهبود کیفیت فیلم کمک کرده است.

در پایان، مهرداد سلیمانی، مجری نشست، اظهار کرد: ما آن‌قدر به شخصیت‌ها نزدیک نمی‌شویم که تصمیم شاهو برای تبدیل شدن به یک قاتل و حذف رقیبش برایمان کاملاً روشن باشد. کنار گذاشتن مرام و معرفت از سوی یک کشتی‌گیر باید برای منِ مخاطب باورپذیرتر شکل می‌گرفت چراکه همه ما از گذشته مرام کشتی گیران را مرامی پهلوانی می‌دانیم و باید برای این باورپذیرتر شدن این تصمیم اتفاق ویژه‌تری می‌افتاد.

«خانه ماه»؛ روایت شاعرانه یک نقص پنهان
در ادامه نوبت به نشست نقد و بررسی فیلم کوتاه «خانه ماه» رسید که حمیدرضا مقصودی، کارگردان اثر، به دلیل عدم حضور در سالن، به‌صورت تلفنی در این جلسه شرکت کرد و گفت: فیلم کوتاه خانه ماه اولین فیلم جدی من بود. فیلم به زبان کرمانجی خراسان ساخته شد و بازیگران آن تقریباً همگی نابازیگر بودند.
او با اشاره به بازخوردهای دریافتی از مخاطبان افزود: برای من بازخوردها بسیار ارزشمند بود؛ به‌ویژه زمانی که فردی با یک نقص مادرزادی گفته بود این فیلم او را به یاد قیافه خودش انداخته و توانسته با اثر همذات‌پنداری کند. همین موضوع برایم اهمیت زیادی داشت.

این کارگردان ادامه داد: تلاش کردم فضای فیلم به‌گونه‌ای شکل بگیرد که روایت زندگی و داستان از زاویه نگاه این کودک باشد.

در ادامه، آرمان اسدی، منتقد جلسه، گفت: خانه ماه در بستری شاعرانه پیش می‌رود و انتخاب آگاهانه زاویه نگاه، به‌خوبی در فیلم جواب داده است. حادثه اصلی در داستان نسبتاً زود اتفاق می‌افتد که این موضوع، با توجه به زمان محدود فیلم کوتاه، یک نقطه قوت محسوب می‌شود و باعث می‌شود مخاطب زودتر به درک مسیر داستان برسد.

او با بیان برخی نکات افزود: به نظرم جای خالی یک چالش جدی‌تر میان پدر و دختر احساس می‌شود؛ چالشی که باعث شود دختر نه به‌سادگی، بلکه در اثر یک کشمکش درونی یا بیرونی، از موضع خود عقب‌نشینی کند.

اسدی چالش اصلی فیلم را فراتر از ظاهر شخصیت کودک دانست و توضیح داد: ماه‌گرفتگی که پدر در دختر می‌بیند، در واقع معضل خود پدر است و دختر بازتاب غم پنهان اوست. زیبایی کار مقصودی در اینجاست که پدر بدن ماه‌گرفته خود را با لباس می‌پوشاند و این ایده را بسط می‌دهد؛ همان‌طور که دختر نیز با مو تلاش می‌کند صورت خود را بپوشاند. یعنی در آن اقلیم، دیده شدن موی دختر قابل پذیرش است، اما صورت یا نقطه ضعف او باید پنهان بماند.

این منتقد درباره عناصر روایی فیلم گفت: دیالوگ باید به پیشبرد عمل داستانی کمک کند و در این فیلم، صدا چنین نقشی را ایفا می‌کرد. با وجود لوکیشن‌های زیبا، همه این زیبایی‌ها الزاماً در خدمت روایت نبود و گاهی زیبایی به‌صورت مجزا و مستقل از داستان شکل می‌گرفت.

اسدی با اشاره به جایگاه فیلم کوتاه تصریح کرد: عرصه فیلم کوتاه، میدان بروز جسارت‌های کارگردان است. در فیلم کوتاه دیگر خبری از فشار گیشه، دیالوگ‌های تحمیلی یا خواسته‌های تهیه‌کننده نیست و این فرصتی است تا کارگردان هویت و نگاه خود را نشان دهد.

او در پایان پیشنهادی نیز مطرح کرد و گفت: دوست داشتم در سکانسی که دختر بچه با بره تنهاست و صورت ماه‌گرفته‌اش را با هیچ‌کس به اشتراک نمی‌گذارد، این چهره را در مواجهه با بره به نمایش می‌گذاشت تا لایه احساسی عمیق‌تری به فیلم اضافه شود.

شر مطلق وجود ندارد؛ خوانشی اخلاقی از «لطفاً پشت خط بمانید»
در بررسی فیلم کوتاه «لطفا پشت خط بمانید» از کشور مالزی مهرداد سلیمانی با اشاره به سوابق جشنواره‌ای فیلم گفت: فیلم کوتاه به‌صورت مشترک توسط تان سی‌دینگ و مریم سادات از هند کارگردانی شده است. این فیلم تاکنون در ۲۹ جشنواره معتبر جهانی نامزد دریافت جایزه بوده و موفق به کسب چندین جایزه بین‌المللی شده است. این اثر در سال ۲۰۲۲ نامزد بهترین فیلم کوتاه جشنواره ونیز و همچنین کاندید دریافت جایزه اسب برنزی جشنواره استکهلم سوئد بوده است. همچنین در جشنواره لیدز انگلستان در بخش بهترین فیلم کوتاه داستانی حضور داشته و جوایزی از جمله جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره دالاس و جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی جشنواره تیرانا را از آن خود کرده است.

سلیمانی با اشاره به روایت فیلم اظهار کرد: داستان فیلم ساده و شفاف است و با تکیه بر یک غافلگیری در پایان، تکلیف مخاطب را با نگاه کارگردان و درام اثر روشن می‌کند. فضاسازی فیلم متأثر از زیست فرهنگی کارگردانان آن است و همین امر به شکل‌گیری جهان اثر کمک کرده است. موفقیت فیلم در جشنواره‌های متعدد نشان می‌دهد که کارگردانان به زبانی مشترک و جهانی دست یافته‌اند و توانسته‌اند ارتباط مؤثری با مخاطبان بین‌المللی برقرار کنند.

وی در ادامه با تأکید بر اهمیت «ارتباط» در سینما گفت: یک فیلم‌ساز موفق کسی است که بتواند صادقانه و مؤثر با طیف گسترده‌ای از مخاطبان ارتباط برقرار کند. این فیلم نیز با تمرکز بر رابطه پدر و دختر و بحران اخلاقی شکل‌گرفته در دل داستان، از همین مؤلفه بهره می‌برد.

آرمان اسدی نیز بیان کرد: در این اثر، موضوع کلاهبرداری و قربانیان آن در اولویت نیست، بلکه فیلم به وضعیت انسان‌هایی می‌پردازد که خود در بطن شر قرار دارند. «لطفاً پشت خط بمانید» به‌جای تمرکز بر قربانیان، پرسش‌هایی اخلاقی درباره عاملان شر و درگیری‌های درونی آن‌ها مطرح می‌کند و همین نگاه، دلیل بازتاب جهانی فیلم است.

وی با اشاره به نقطه عطف پایانی فیلم گفت: لحظه‌ای که پدر به دخترش می‌گوید «از شنیدن برنده شدن من خوشحال می‌شوم»، تردید در شخصیت دختر شکل می‌گیرد و همین یک جمله، روند فریب را متوقف می‌کند. فیلم به‌روشنی نشان می‌دهد که شر مطلق وجود ندارد و حتی شخصیت‌های شرور نیز برای خود خط قرمزهایی دارند.

اسدی همچنین به عناصر بصری فیلم اشاره کرد و افزود: استفاده از فضاهای بسته، پله‌های تنگ، قاب‌بندی‌های محدود و لوکیشن‌هایی مانند خودرو، به‌خوبی حس خفقان و بن‌بست اخلاقی شخصیت‌ها را منتقل می‌کند. در مقابل، پدر شخصیتی است که حضور فیزیکی دارد اما نقش حمایتی خود را از دست داده و این جابه‌جایی نقش‌ها، هسته اصلی درام فیلم را شکل می‌دهد.

این منتقد در پایان تأکید کرد: فیلم با روایتی واقع‌گرایانه و تمرکز بر بحران نقش‌های خانوادگی، نشان می‌دهد که چگونه فقدان مسئولیت‌پذیری و حمایت، به شکل‌گیری گناه و بحران اخلاقی منجر می‌شود؛ بحرانی که در نهایت با یک انتخاب انسانی، هرچند کوچک، متوقف می‌شود.

59243

منبع

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


دکمه بازگشت به بالا