مهرعلیزاده: پزشکیان فردی مخلص است و راست حرف میزند/ بخش بزرگی از مشکلات در کشور بهخاطر تحریمهاست

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محسن مهرعلیزاده فعال سیاسی اصلاحطلب در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی، با بغضی فروخورده از صمیمیترین و شیرینترین خاطرهاش با بنیانگذار جمهوری اسلامی یاد میکند: روزی که حضرت امام در جایگاه وکیل، صیغه عقد ازدواج او را جاری کردند. گفتوگوی پیشرو، فراتر از مرور خاطرات، تحلیلی از شرایط کشور است از زبان مدیری کارآزموده و منتقدی مستقل.
بخشهایی از گفت و گو او با جماران در پی میآید:
مردم در این چهار سال فقیرتر شدهاند و سفرههایشان کوچکتر شده است
شرایط کشور تغییر کرده، اما مسأله مهم این است که این تغییر در چه جهتی بوده است؟ بهنظر من، متأسفانه مردم فقیرتر شدهاند، سفرهها کوچکتر شده، و در حوزه اشتغال تقریباً هیچ اتفاقی نیافتاده است. اگر نگوییم که وضعیت بدتر شده، دستکم باید بپذیریم که هیچ تحول مثبتی در بازار کار اتفاق نیافتاده؛ بهنحوی که حتی یک حرکت مؤثر در جهت کاهش نرخ بیکاری هم دیده نمیشود.
در مسائل کلان اقتصادی، حوزههای پولی، تولید و صنعت، هیچ اتفاق ویژهای رخ نداده است. حتی میتوان گفت در برخی زمینهها شرایط بدتر هم شده. وقتی به نمودارهای چهار سال گذشته نگاه میکنیم، بهویژه در مورد نرخ ارز، روشن است که سیاست دقیق و مؤثری در حوزه پولی اتخاذ نشده است. در حوزه تولید هم اقدام چشمگیری انجام نشده که بتواند از مسیر رشد تولید، منابع تازهای برای بهبود معیشت مردم ایجاد کند.
ویژگی مهم دولت آقای دکتر پزشکیان این است که در هر حال فردی مخلص است و راست حرف میزند. من تا امروز هیچ حرف ناراستی از ایشان، لااقل در حوزه مسئولیت و وظایف اجراییاش، نشنیدهام. اگر هم حرفهایی میزند که بعضیها خوششان نمیآید، ناشی از این است که آن حرفها، حتی اگر در جایگاه رئیسجمهور زده میشود، بیشتر از سر صداقت شخصیست، مثل حرف دلی که یک شهروند میزند. اما در عمل، به نظر من دو نکته مهم وجود دارد:
نکته اول این است که مشکلاتی که امروز در کشور وجود دارد، ریشه در سالهای طولانی دارد؛ یعنی از چهار سال پیش، چهار سال قبلتر، و باز هم عقبتر. مشکلاتی بهویژه در حوزه اقتصاد، اشتغال و معیشت مردم، که عمق و ریشه دارد و طبیعتاً با یک سال عملکرد، نمیشود انتظار بهبود چشمگیر داشت. با این حال، بعضیها اشتباهاً از حالا شروع کردهاند به ایراد گرفتن که مثلاً چرا بعد از یک سال فلان کالا ارزان نشده یا حتی گرانتر هم شده. اما واقعیت این است که مسائل اقتصادی، ساختاری و ریشهدار هستند و نیاز به تصمیمات اساسی دارند. تازه اگر این تصمیمات اساسی گرفته شود، آثار مثبتش را باید در آینده دید. تا اینجای کار، من تصمیم اساسی مشخصی هم ندیدهام.
مثلاً یک مورد خیلی واضح، همین کمبود برق کشور است. همه میگویند حدود 18 هزار مگاوات کمبود در تولید برق داریم. همین مسأله هم باعث خاموشیهایی شده که مردم بهطور محسوس احساس میکنند. اما آنچه مردم نمیبینند، خاموشیهایی است که در بخش صنعت و تولید در حال رخ دادن است؛ خاموشیهایی که از سه چهار سال پیش در جریان است. در شهرکهای صنعتی، کارخانهها و مجموعههای بزرگ تولیدی، برق را نوبتی قطع میکنند. قبلاً فقط جمعهها بود، بعد شد پنجشنبه و جمعه، حالا هفتهای دو یا دو روز و نیم برق ندارند. این یعنی اثرات بسیار منفی بر تولید، بر اشتغال، و بر میل به سرمایهگذاری.
تصور کنید کسی که سرمایهگذاری کرده، حالا با این وضعیت مواجه شود که دو روز و نیم کارگرهایش بیکار میمانند، اما باید دستمزدشان را بدهد، در حالی که تولیدی هم انجام نمیشود. این یعنی از کل هفته، سی درصد روزهای کاری را از دست داده، یعنی از همان ابتدا ۳۰ درصد ضرر وارد شده به واحد تولیدی، فقط به خاطر قطع برق. طبیعی است که وقتی تولیدکننده با چنین ضرری روبهرو شود و نتواند رقابت کند، کمکم واحدش را تعطیل میکند، کارگرها را آزاد میکند، اشتغال کاهش پیدا میکند، بیکاری بالا میرود، و در نهایت وقتی تولید پایین بیاید، قیمتها هم بالا میرود و گرانی شدیدتر میشود.
این مسائل طبیعی و بدیهی است، اما متأسفانه تا این لحظه از سمت مسئولان اقتصادی دولت، در این زمینهها چیزی اساسی ندیدهام. شاید دلیلش این باشد که بیش از حد درگیر مسائل جاری هستند. وقتی کل حرکت یک مسیر، از ابتدا رو به پایین بوده و به سمت افول پیش میرفته، طبیعی است که مسائل جاری که از دل همان روند بیرون آمده، نتوانند ما را به نتیجه مطلوب برسانند. حتی اگر همه توان اجرایی هم روی آنها متمرکز شود، باز هم خروجی درخوری نخواهند داشت و سیستم را هم به اندازه کافی درگیر خواهند کرد.
ایران و آمریکا هر دو به نتیجه مثبت مذاکرات نیاز دارند
من فکر میکنم مذاکرات تا دور چهارم بهخوبی پیش میرفت، اما در دور پنجم، بهنظر میرسد که یکسری مشکلات و موانع ایجاد شد، البته تا جایی که من اخبار را دنبال میکنم. با این حال، در مجموع امیدوارم که مذاکرات به نتیجه برسد. اگر روند کلی مذاکرات، اظهار نظرها و فضای حاکم را در نظر بگیریم، بهنظر میآید که امیدی برای رسیدن به توافق وجود دارد. البته طبیعتاً مذاکرات همیشه با اختلافنظر همراه است؛ اگر اختلافی وجود نداشت، اصلاً نیازی به مذاکره نبود. در این فرآیند، اختلاف دیدگاهها مطرح میشود و گاهی این اختلافها بسیار واضح و مشخص است. برخی از این مسائل به خطوط قرمز هر دو طرف برمیگردد و وقتی بحث به آن نقاط میرسد، طبیعتاً مذاکره باید با دقت و شدت بیشتری ادامه پیدا کند.
من شخصاً امیدوارم که این مذاکرات به نتیجه برسد. دلیل اصلیام هم این است که بهنظر میرسد هر دو طرف به نتیجه مثبت این گفتوگوها نیاز دارند. ایران، با همه مقاومتی که تاکنون در برابر تحریمها از خود نشان داده، ایستادگی کرده و مسیر خودش را رفته، اما واقعیت این است که بخش بزرگی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد، ناشی از همین تحریمهاست.
ایالات متحده هم نیاز دارد که در چارچوب سیاستهای کلان خود در منطقه، به یک ثبات نسبی دست پیدا کند. برای آمریکا، داشتن یک منطقه امن در حوزه خلیج فارس اهمیت زیادی دارد. منطقهای که در آن آشوب، تنش یا درگیری وجود نداشته باشد. با توجه به برنامهریزیهایی که در رابطه با کشورهای عربی و ایران انجام دادهاند و با حضور مستمرشان در منطقه، آنها هم به دنبال رسیدن به نتیجه در مذاکرات هستند.
گفتوگو ابزار طبیعی رفع اختلاف است و نباید آن را تابو کرد
البته باید گفت که در این مسیر، تندیهایی هم از سوی هر دو طرف دیده میشود. از آن طرف، برخی تأکید میکنند که غنیسازی در ایران باید بهطور کامل متوقف شود و اگر چنین نشود، فضای مذاکرات را تند و سخت میکنند. اما واقعیت این است که چنین نگاهی اصلاً منطقی نیست. ایران بارها اعلام کرده که بهدنبال ساخت سلاح هستهای نیست، اما در عین حال، تأکید کرده که به فناوری هستهای نیاز دارد و حالا که به آن دست یافته، این حق قانونی و طبیعیاش است که آن را حفظ کند. این حرف، کاملاً منطقی و قابل دفاع است.
در سوی مقابل، گروههایی در آمریکا هستند که بر دولت خود فشار میآورند تا فضای مذاکرات را ملتهب کنند. این فشارها عمدتاً از سوی لابیهای صهیونیستی اعمال میشود. در داخل کشور ما هم متأسفانه عدهای با همان شدت و تندی رفتار میکنند. آنها فضای گفتوگو را تخریب میکنند و میگویند اگر دولت به سمت مذاکره رفت، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، کار اشتباهی انجام داده است.
این حرفها واقعاً بیپایه و بیاساس است. مگر میشود با کسی اختلاف داشت و با او گفتوگو نکرد؟ اگر با کسی اختلاف داریم، باید با او حرف بزنیم. مگر میشود یک عمر فقط دشمنی کرد و پشت به پشت نشست و هیچ گفتوگویی نداشت؟ در داخل هم متأسفانه برخی تندرویها دیده میشود. مثلاً میگویند اگر یک قدم عقبنشینی شود، یا اگر در مذاکرات کوتاه بیاییم، همه چیز از بین میرود؛ از قیمت ارز گرفته تا اعتبار کشور. اینها حرفهایی است که معمولاً پیشاپیش برای تخریب هر نوع گفتوگویی آماده شده است. بهمحض اینکه مذاکرهای انجام شود یا توافقی شکل بگیرد، همانها شروع میکنند به اینکه دولت عقب نشسته، ارز سقوط کرد، اقتصاد به خطر افتاد و…
اما با همه این فضاسازیها، من همچنان امیدوارم.
312218