رویکردهای فرهنگی پزشکیان ایجابی و رویکردهای جلیلی سلبی است
به انتشار از سایت خبری بصیرت :
در برنامه تلویزیونی «تقاطع» که با موضوع فرهنگ در دولت چهاردهم و با حضور نمایندگان کاندیداها در ابتدای تیر و پیش از برگزاری دور اول انتخابات برگزار شد، مهدی شیرزاد نماینده مسعود پزشکیان، اظهار کرد: «من از عاملیت جامعه و عقل آن حمایت میکنم، جامعه موم در دست سیاستمداران نیست که با مهندسی اجتماعی به شکل مکانیکی تلاش کنند آن را کنترل کنند. نگاه کنترلگرایانه به فرهنگ و مناسبات اجتماعی را داشتهایم. سیاستهایی برای اجرای قوانین از جمله در فرزندآوری داشتهایم. باید تکثر را به رسمیت بشناسیم. نگاه کنترلگرایانه جامعه را دوقطبی کرده و نمود آن در پیمایشهای ملی دیده شده است.»
محمدهادی همایون نماینده جلیلی نیز در ادامه این برنامه تأکید کرد: «در مدیریت فرهنگی باید چند موضوع را بررسی کرد. از جمله اهمیت دادن به خود فرهنگ و مدیریت فرهنگی است. فرهنگ مسئله عمیقی است و مواجهه با آن باید جدی باشد. اهمیت فرهنگ باید مورد توجه دولت چهاردهم باشد. ما کشور را به سمت مسیری اداره میکنیم که از روز اول انقلاب مطرح بوده و آن تمدن نوین اسلامی است. بقیه کشورها به ایران که قوم پیشران در این زمینه هستند توجه میکنند. شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه نقش اساسی ایفا میکند. باید نسبتی بین این شورا و دولت برقرار باشد و پیشنهاد ما این است که دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همزمان معاون فرهنگی رئیسجمهوری باشد که با هردو بخش تعامل کند»
به دنبال بررسی دیدگاههای فرهنگی سعید جلیلی و مسعود پزشکیان که تا کنون در برنامههای مختلف مطرح شده به گفتوگو با پیام فروتن، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران پرداختیم که در ادامه میخوانید.
آقای فروتن من در گفتوگویی دیدم که شما گفتید آقای پزشکیان ادعایی ندارند و در مورد چیزی که نمیداند اظهار نظر بیجا نمیکند بیاید از همینجا شروع کنیم که در برنامههای آقای پزشکیان چه دیدگاه و چشماندازی در مورد مسائل فرهنگی وجود داشت که سبب شد شما در مورد ایشان چنین عقیدهای داشته باشید اما در مورد رقیبشان آقای جلیلی نه؟
تصور من بر این است که حوزه فرهنگوهنر متولی نمیخواهد. مثلاً اگر شما به آمریکا نگاه کنید، اصلا وزارت فرهنگوهنر ندارد و هرکسی بخواهد میتواند مجله چاپ کند، فیلم بسازد و در مجموع هر کاری بخواهد میتواند در حوزه فرهنگ انجام دهد اما از طرفی هم باید منتظر نتایجی مثل شکایت یا موارد دیگر باشد.
از چند سال پیش، یک واژه باب شد به نام مهندسی فرهنگی یا فرهنگسازی، ما چنین چیزی نداریم چون فرهنگها خود به خود و از بطن جامعه زاده میشوند در واقع مردم هستند که فرهنگ را در طول سالها، دهها سال، صدها سال یا هزاران سال میسازند. نکته اساسی این است که ما نیازی به ساختن نداریم، بلکه نیاز به آموزش و هدایت فرهنگی داریم. در واقع ما نیاز به نظارت داریم اما نه نظارتی که از نوع سانسور است.
به همین دلیل هم اگر بخواهیم مقایسهای میان آقای جلیلی و آقای پزشکیان داشته باشم به این نکته اشاره میکنم که آقای پزشکیان هیچ وعدهای ندادند، اما بزرگترین وعده و ارزشمندترین وعده را در طول ۴۵ سال جمهوری اسلامی داد و آن هم این بود که دروغ نمیگوید. این وعده بزرگترین وعده و جذابترین وعده است.
آقای پزشکیان بارها اعلام کرده که در حوزه فرهنگ و هنر تخصصی ندارد اما یک وعده بزرگ داده آن هم این که از متخصصین این حوزه استفاده میکند و امیدوارم که اگر رای آوردند، حتما این کار را انجام دهند. از متخصصینی بهره ببرند که واقعا دغدغه فرهنگ و هنر دارند، رانتخوار نیستند، در حوزه هنر پولشویی نمیکنند و واقعا کسانی هستند که امروزه تقریبا حذف شدند و کار هنری انجام نمیدهند چون میخواهند آدمهای سالمی باقی بمانند و اگر ایشان بتوانند به این دسته از هنرمندان میدان بدهند به نظر من یک انقلاب فرهنگی بزرگ انجام دادند.
شما برنامههای آقای جلیلی را چگونه ارزیابی میکنید ؟
تصورم این است که رویکرد آقای جلیلی حصر فرهنگی باشد، یعنی نظارت شدیدی روی هنر و فرهنگ داشته باشند. این موضوع را هم به خاطر حرفهای ایشان نمیگویم بلکه بهخاطر خاستگاه و کسانی که از ایشان حمایت کردند میگویم؛ البته تجربه هم ثابت کرده که دیدگاه این طیف از افراد، دیدگاه سلبی است نه دیدگاه ایجابی؛ مثل فیلتر کردن اینترنت یا اعمال سانسور.
به هر حال من فکر میکنم که اگر رویکرد آقای پزشکیان ایجابی باشد، دستکم رویکرد طرفداران آقای جلیلی سلبی است و در جامعه امروز دیگر رویکردهای سلبی پاسخگو نیستند. ما کشوری به نام کرهشمالی داریم که محصورترین کشور دنیا است، یعنی خودشان کشور را در حصر قرار دادند، با این حال از طریق بادبادک و بادکنک محصولات کره جنوبی وارد این کشور میشود، ما که از آنها بالاتر نیستیم، با این حال نمیدانم تا چه زمانی میخواهیم از این دیدگاه سلبی استفاده کنیم، اما میدانم نتیجه چنین دیدگاهی در واقع مثل دیگ زودپزی خواهد بود که سوپاپش رو برداشتهایم و شعله آن را هم زیاد کردیم و بالاخره یک روز خواهد ترکید و این مسئله هم ناشی از همان نگاه کنترل گرایانه است.
این نگاه تا چه میزان سبب میشود که فرهنگ و برنامههای فرهنگی و حالا مدیران فرهنگی باعث ایجاد یک نگاه دو قطبی در جامعه یا اصلا تا چه اندازه سبب حذف و کمرنگ شدن دیدگاههای فرهنگی و اثر آن در جامعه میشود؟
ما نمیتوانیم بگوییم فرهنگ حذف میشود، فرهنگ مسیر خودش را ادامه میدهد، درست مثل آبی که بالاخره مسیر خودش را پیدا میکند و این موضوعی است که دوستان ما متوجه آن نیستند که نمیتوان فرهنگ را متوقف کرد. فرهنگ یک جریان پیچیدهای در تمام دنیا است که تاثیر گذار است. من یک مثال در مورد حجاب بزنم؛ شاید دو یا سه دهه پیش مانتوهایی مد بود که اپل داشت و قد آنها تا کف پا میرسید و سه سایز بزرگتر از تن آدمها بود و از طرفی هم کسی نمیتوانست بدون مقنعه بیرون بیاید. بعدها این مانتوها بدون اپل شدند و شال جای مقنعه را گرفت، عدهای در مقابل این پوشش مقاومت کردند و نتیجهاش شد شالی که عقبتر رفت و مانتوهایی که کوتاهتر شد، باز دیدگاه سلبی ادامه پیدا کرد و بعد چکمه روی کار آمد و مانتوها آزادتر و نازکتر شد و بازهم شالها عقبتر رفت و بعضا بعضی وقتها هم از سر میافتاد. باز بگیر و ببنده ادامه پیدا کرد تا رسید به سال ۱۴۰۱ و آن اتفاقاتی رخ داد که الان نتیجه آن را میبینیم و اکنون وقتی در خیابان قدم میزنیم عملا بسیاری از زنان و دختران ما با وجود گشتارشاد حجاب را از سر برداشتهاند.
اگر بخواهیم صادقانه نگاه کنیم اینها همان اثرات نگاه سلبی به فرهنگ و هنر است که به مرور زمان نتایج مخرب و زیانبار تری را هم به همراه خواهد داشت.
آقای فروتن بیاید مقداری جزئیتر به ماجرا نگاه کنیم، وجود این دیدگاههای سلبی و ممیزیها تا چه اندازه باعث کنار رفتن و حتی بعضا مهاجرت کارگردانها، فیلمسازها، نویسندهها و بازیگران سینما، تلویزیون و تئاتر شده است؟
درباره کاهش کیفیت بازیگران اساساً نبود برنامههای فرهنگی درست یا اعمال نکردن این برنامهها، قطعا آسیبهای زیانباری در این سه حوزه داره به همراه دارد. الان تئاتر را مثال زنم، از دو سال پیش، اجراهای زیرزمینی باب شده که نتیجه محدود کردن است و آسیبش هم این است که باز قبلا میتوانستند یک دست کوچکی در نمایشنامهها ببرند اما الان نمیتوانند کوچکترین نظارتی در اجراهای زیرزمینی انجام دهند پس نتیجه همان فرهنگ سلبی از دست رفتن زمام امور شده است.
البته مسائل دیگری هم وجود دارد مثلا بزرگترین مشکلی که وجود دارد و از زمان آقای احمدینژاد باب شده، ورود سپاه به عرصه تولیدات فرهنگی و هنری در سینما است. در واقع ما پیش از این اتفاق نمیدیدیم که آن طیف طرفدار جبهه انقلاب _نمیدانم این لفظ از کجا آمده مگر باقی افراد مخالف انقلاب هستند؟_ آثار سفارشی بسازند، اما نمیدانم اکنون از نظر مالی چه اتفاقاتی رخ داده است.
در مقابل چنین اتفاقی جالب است که حضرات، به فروش بالای فیلمها در گیشه سینما مینازند در حالی که فروش سینمای ایران مبتنی بر فیلم هایی است که به قول آقای فراستی اصلا نمیتوان نام فیلم روی آنها گذاشت.
در حال حاضر با توجه به اینکه هر دو کاندیدا برنامههای فرهنگی چندانی ندارند، اما با تفاسیر شما برنامههای مسعود پزشکیان را بهتر میدانید به این خاطر که دستکم ادعا کردند که میخواهند از متخصصین این حوزه استفاده کنند، درست است؟
بله. من همیشه معتقدم که در هر زمینهای باید از متخصص آن حوزه استفاده کرد. آقای پزشکیان از این حوزه نمیداند و به این ماجرا هم واقف است که نمیداند ولی گفتند من قول میدهم که از متخصصین این حوزه استفاده کنم. اما آقای جلیلی نگفتند من برنامه ندارم، ایشان و گروهشان در همه حوزههای فرهنگی برنامه سلبی دارند.
۲۴۵۲۴۵