آخرین حرفهای دومین گروه اعدامیان انقلابی در بهمن ۵۷/ سرلشکر امینافشار: به شما یک توصیه میکنم؛ قدر ارتش را بدانید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ساعت ۲ و ۵۰ دقیقه بامداد سهشنبه اول اسفند ۵۷، هشت روز پس از پیروزی انقلاب، چهار تن از امرای ارتش شاه به عنوان دومین دسته از اعدامیان انقلاب به جرم کشتار مردم بیگناه تیرباران شدند. این چهار تن عبارت بودند از: سرلشکر امینافشار رئیس گارد شاهنشاهی، سرلشکر معتمدی فرمانده تیپ زرهی قزوین و فرماندار نظامی این شهر، سرتیپ ملک معاون وی و سرتیپ همدانیان رئیس ساواک کرمانشاه. چند دقیقه قبل از اجرای حکم اعدام این افراد، خبرنگار اطلاعات (که به احتمال زیاد علیرضا نوریزاده بوده) با هریک از آنها به طور جداگانه گفتوگوی کوتاهی داشت. متن این گفتوگوها که روز چهارشنبه یکم اسفند ۵۷ در روزنامهی اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:
سرتیپ معتمدی: به شرفم قسم میخورم که من دستور تیراندازی به سوی هیچکس را ندادهام
سرتیپ معتمدی: این چندماههی اخیر من هر آن منتظر بودم شاه به نفع آیتالله خمینی کنار رفته و به ما دستور دهد دست از مقاومت برداریم. هر وقت با سران ارتش در این مورد گفتوگو میشد، میگفتند فردا یا پسفردا کار را فیصله میدهیم. من همیشه از فرستادن تانکها و سلاحهای سنگین به میان مردم جلوگیری کردهام. من قلبا و روحا طرفدار امام خمینی بودم و دلم میخواست برای ایشان بجنگم. پنج الی شش ماه بیشتر نیست که با نام آیتالله خمینی آشنا شدهام. قبلا اصلا نمیدانستم این مرد چه شخصیتی است. ای کاش زودتر با امام خمینی آشنا شده بودم. من دستور قتل هیچکس را ندادهام.
دربارهی شاه چه نظری دارید؟
سرتیپ معتمدی: من معتقد هستم در هفتههای آخر وقتی شاه دید مردم طالب او نیستند نمیبایست میرفت و مردم را رو در روی هم قرار میداد. به نظر من از روزی که قیام ملی و انقلاب ایران تحقق بیشتری پیدا کرد، باید شاه و اطرافیانش آن را تشخیص میدادند و شخصیت آیتالله خمینی را میفهمیدند. ما اطلاعات زیادی دربارهی امام خمینی نداشتیم، ولی انتظار داشتیم فرماندهان ما سر تعظیم در مقابلشان فرود بیاورند. ارتش ما ارتش خیابانی نبود، ما آماده شده بودیم با روس و انگلیس و آمریکا بجنگیم نه با مردم خودمان. من و امثال من حتی زمینی برای مردن نداریم وحتی یک اتومبیل ساده هم در اختیار زن و بچهیمان نیست. چرا باید محکوم شویم؟ شاه بیشتر مقصر است که در چنین حالتی ما را ترک کرد. میتوانست فرمان بدهد که ما هم کنار برویم و در سیاست دخالت نکنیم و روبهروی ملت قرار نگیریم. به شرفم قسم میخورم که من دستور تیراندازی به سوی هیچکس را ندادهام.
روزی که شاه از ایران میرفت، پیام او برای شما و دیگر امرای ارتش چه بود؟
او گفت یکپارچگی خود را برای بقای مملکت حفظ کنید.
سرتیپ ملک: اگر جنایات شاه نبود، هیچگام من در این دادگاه عدل اسلامی خونم ریخته نمیشد
سرتیپ ملک: بدون هیچ تردیدی کسان بسیاری به این کشور خیانت کردهاند و حتی در جزوههای ستاد بزرگ هم به جنایت و خیانت بسیاری از افراد اشاره شده و شاه هم اشاره کرده است که خودش قابل انتقاد است و اگر جنایات، چه از سوی شاه و چه از سوی اطرافیان و مسئولین نبود، هیچگاه من در این دادگاه عدل اسلامی خونم ریخته نمیشد و من که در تمام عمرم جزو افراد معدود ارتش بودم گناهکار قلمداد نمیشدم، همان افرادی باید مجازات شوند که به نام وزیر و نخستوزیر در سالهای گذشته به مردم خیانت کردهاند و این بلاها را به سر مردم آوردهاند.
سرلشکر امینافشار: لازم میدانم به شما یک توصیه بکنم؛ قدر ارتش را بدانید
امینافشار: من در وضعی نیستم که بتوانم حرف بزنم، ولی میخواهم بگویم اطرافیان «شاه» خیانت کردهاند نه خودشان، اطرافیان ایشان به دور شاه یک دایرهی خبیثه کشیده بودند.
اطرافیان شاه غیر از شما چه کسانی بودند؟
امینافشار: در میان اطرافیان شاه ارتش و ارتشی نبود، وزیران و نخستوزیران اطرافیان شاه بودند و ارتش دخالتی نداشته.
وقتی شاه ایران را ترک میکرد شما چه احساسی داشتید؟ راست است که گریه کردید؟
امینافشار: غلط میکند کسی که میگوید وقتی شاه رفت من گریه کردم. این یک دروغ محض است و از طرفی اصلا صحبت رفتن یک نفر به عنوان شاه مطرح نیست. من در این مورد احساساتی نداشتم. احساسات من میهنم بود و در این موقع لازم میدانم به شما یک توصیه بکنم، قدر ارتش را بدانید. برای این ارتش خیلی زحمت کشیده شده است. ۱۰ سال لازم است تا شما بتوانید مهندسین و تکنسینهای زمینی و هوایی و دریایی ارتش را دوباره تربیت کنید. از کادرهای موجود غافل نشوید. اگر این کار را نکنید ۶ ماه بیشتر دوام نخواهید آورد و بعد از شش ماه کمونیستها جای شما را خواهند گرفت و شما را مثل الان ما به همین ترتیب اعدام خواهند کرد.
سرتیپ همدانیان: به قرآن مجید سوگند یاد میکنم که کوچکترین آسیبی به هممیهنان عزیز نرساندهام
سرتیپ همدانیان: با توجه به وظایفی که به عهدهی هر سازمانی محول شده، من خودم را به عنوان یک عامل مداخلهکننده یا عامل ایجاد کشتارها نمیشناسم و نمیدانم زیرا شخصا هیچوقت ماموریت برای مهار اغتشاشات نداشتهام و این وظیفه به سازمانهای مسئول محول بوده. من به قرآن مجید سوگند یاد میکنم که در طول مدت خدمتم بهخصوص در زمان اشتغال در ساواک کوچکترین آسیبی به هممیهنان عزیز نرسانده و سوگند یاد میکنم و میخواهم تحقیق بشود آیا من به ناخن یک نفر هم آسیب رساندهام! من خود را بیگناه میدانم. در مورد اتهاماتی که به من نسبت داده شده، تحقیقی به عمل نیامده و یا لااقل مواجههای صورت نگرفته است تا جرم من در این زمینه مشخص و تثبیت شود. بیش از اینها عرض ندارم. امیدوارم کشور ما همیشه پایدار باشد و صمیمیت کامل بین تمام مردم مملکت و رهبران مملکت و بهخصوص آیتالله خمینی برقرار باشد، تا همیشه کشوری مستقل و سرفراز داشته باشیم.
به نظر شما «شاه» به مملکت خیانت کرده است؟
سرتیپ همدانیان: شاید هر فردی، شاه یا هر فرد دیگری به سبب غرایز طبیعی که در افراد وجود دارد و هیچ فردی نمیخواهد و میل به جنایت ندارد، همه میخواهند به نوعی به افراد مملکت خودشان خدمت کنند. شاه هم همین نقش را داشته. اگر افراد نابابی مسیر شاه را تغییر داده و مسائلی در مملکت اتفاق افتاده یا افرادی بدون رعایت جنبههای اخلاقی و انسانی افرادی را به شکنجه کشیدهاند، باید مسببین اصلی را دستگیر کنید نه مرا که برای معالجه به تهران آمدهام. باز هم عرض میکنم من بیگناه هستم.
۲۵۹۵۷